خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متشبث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متشبث
/mote(a)šabbes/
معنی
کسی که به چیزی چنگ میزند و به آن درمیآویزد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
چنگزننده، رویآورنده، متوسل، تمسکجوینده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متشبث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَشبّث] mote(a)šabbes کسی که به چیزی چنگ میزند و به آن درمیآویزد.
-
متشبث
واژگان مترادف و متضاد
چنگزننده، رویآورنده، متوسل، تمسکجوینده
-
متشبث
لغتنامه دهخدا
متشبث . [ م ُ ت َ ش َب ْ ب ِ ] (ع ص ) درآویزنده بچیزی و چنگ درزننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که چیزی را با قوت بدست می گیرد. (ناظم الاطباء). || آن که فرو می کند ناخن های خود و یا چنگال خود را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تش...
-
متشبث
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ شَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) آویخته ، چنگ زننده .
-
واژههای مشابه
-
متشبث شدن
واژگان مترادف و متضاد
متوسل شدن، تمسک جستن، چنگ زدن، آویختن، دستاویز کردن
-
جستوجو در متن
-
متوسل
واژگان مترادف و متضاد
دستبهدامن، متشبث، مستعصم، ملتجی
-
resorted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده کرد، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
-
تمسک جستن
واژگان مترادف و متضاد
متشبث شدن، دستاویز قرار دادن، متوسل شدن، تشبث کردن
-
resorting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توسل به، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
-
متمسک
واژگان مترادف و متضاد
۱. متوسل، توسلجو ۲. متشبث، دستاویزجو
-
متوسل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ملتجی شدن ۲. متشبث شدن، دستبهدامن شدن ۳. واسطه قرار دادن
-
تشبث
واژگان مترادف و متضاد
۱. آویختگی، آویزش، تمسک، توسل، چنگزنی، دستاویزسازی ۲. درآویختن، چنگ زدن، متشبث شدن، دستاویزقرار دادن، متمسک شدن، متوسل شدن
-
تمسک
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتصام، بهانه، پناهبری، تشبث، توسل، دستاویزسازی ۲. چنگزدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن