متفاسحلغتنامه دهخدامتفاسح . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) فراخ نشیننده در مجلس . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
متفاصحلغتنامه دهخدامتفاصح . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) فصیح با حشمت . (ناظم الاطباء). به تکلف فصاحت نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاصح شود.
متفاسیلغتنامه دهخدامتفاسی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آماده و حاضر برای خروج باد و گند کردن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاسی شود.