متنقلغتنامه دهخدامتنق . [ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد است که در شهرستان تبریز واقع است و 1057 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
متنوقلغتنامه دهخدامتنوق . [ م ُ ت َ ن َوْ وِ ] (ع ص ) آن که نیکو کند لباس خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پاک و پاکیزه و خوش وضع در لباس . (ناظم الاطباء). رجوع به تنوق شود.
متأنقلغتنامه دهخدامتأنق . [ م ُت َ ءَن ْ ن ِ ] (ع ص ) نازک و باریک و لطیف . || نازک طبع. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأنق شود.
متنایکلغتنامه دهخدامتنایک . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) (از «ن ی ک ») پلکها که فرو نشیند بر یکدیگر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پلک فرو هشته از خواب و مردم سخت خفته . (ناظم الاطباء). و رجوع به تنایک شود.
متنقبلغتنامه دهخدامتنقب . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) نقاب بسته و روی بندزده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متنقصلغتنامه دهخدامتنقص . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) عیب کننده و بد گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بی حرمتی کننده و بی آبرو کننده و عیب کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنقص شود.
متنقثلغتنامه دهخدامتنقث . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) کسی که دلداری میدهد و مهربانی میکند. || کسی که شتابی مینماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متنقحلغتنامه دهخدامتنقح . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص )شتر کم پیه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). لاغر شده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنقح شود.
متنقدلغتنامه دهخدامتنقد. [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) سره کننده درم و جز آنرا. (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ادا کننده ٔ وجه نقد و زر حاضر. (ناظم الاطباء). رجوع به تنقد شود.
متنقبلغتنامه دهخدامتنقب . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) نقاب بسته و روی بندزده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متنقصلغتنامه دهخدامتنقص . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) عیب کننده و بد گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بی حرمتی کننده و بی آبرو کننده و عیب کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنقص شود.
متنقثلغتنامه دهخدامتنقث . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) کسی که دلداری میدهد و مهربانی میکند. || کسی که شتابی مینماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متنقحلغتنامه دهخدامتنقح . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص )شتر کم پیه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). لاغر شده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنقح شود.
متنقدلغتنامه دهخدامتنقد. [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) سره کننده درم و جز آنرا. (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ادا کننده ٔ وجه نقد و زر حاضر. (ناظم الاطباء). رجوع به تنقد شود.