مجاعلةلغتنامه دهخدامجاعلة. [ م ُ ع َ ل َ ] (ع مص ) پاره دادن . (منتهی الارب ). رشوه و پاره دادن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجاهلةلغتنامه دهخدامجاهلة. [ م ُ هََ ل َ ] (ع مص ) با کسی سفاهت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). با کسی جهالت کردن . (المصادر زوزنی ). نبرد کردن کسی را در نادانی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مزاعلةلغتنامه دهخدامزاعلة. [ م ُ ع َ ل َ ] (ع مص ) از جای برکندن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زعال . از جای برکندن . (ناظم الاطباء).
پارهلغتنامه دهخداپاره . [ رَ / رِ ] (اِ) پینه که بجامه ٔ کهنه زنند. رقعه . پینه . وصله . دَرپی . خرقة. الترویم ؛ پاره دردادن جامه . (زوزنی ). اَللدّم ؛ پاره در جامه دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : زیرا که بر پلاس نه نیک آیدبر دوخ