محاوراتلغتنامه دهخدامحاورات . [ م ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ محاورة. (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به محاورة شود. مکالمه و گفتگو و گفت و شنود. (ناظم الاطباء). || هم کلامی ها. (غیاث ).
محاورتلغتنامه دهخدامحاورت . [ م ُ وَ رَ ] (از ع ، اِمص ) محاورة. گفتگو. سؤال و جواب . گفت و شنود : ضعیف دل را در محاورت زبان کند شود. (کلیله و دمنه ). و انتظار میکردم تا مگر در اثنای محاورت از تو کلمه ای زاید. (کلیله و دمنه ). در حسن معاشرت و آداب محاورت . (گلستان ). تف
اهتمام بندیلغتنامه دهخدااهتمام بندی . [ اِت ِ ب َ ] (اِ) در محاورات مردم هند حسابی که تعیین میکنند اسامی زمین دارها را در ولایت . (ناظم الاطباء).
تهاکرلغتنامه دهخداتهاکر. [ ت َ ک ُ ] (اِ) لفظ هندی است به معنی خداوند و هندوان در محاورات خود بر هم مسلک ؛ یعنی سمدهی اطلاق کنند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
پروتاگوراسلغتنامه دهخداپروتاگوراس . [ پْرُ / پ ِ رُ گ ُ ] (اِخ ) عنوان یکی از محاورات اصیل افلاطون . موضوع آن بحث در این مسئله است که آیا فضیلت را میتوان تعلیم داد یا نه . افلاطون این کتاب را در رد سوفسطائیان نوشته است .