لغتنامه دهخدا
محتقن . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتقان . بازدارنده و نگاهدارنده . (از منتهی الارب ). || کسی که گرفتار حبس البول شده باشد. (ناظم الاطباء). بیمار حقنه گیرنده از بند شدن بول . (از منتهی الارب ). || جمعشونده . گردآینده (شیر، خون ). || در اصطلاح پزشکی ، نسجی که در آن خ