محورهای لَختیaxes of inertiaواژههای مصوب فرهنگستانسه محور اصلی عمودبرهم که گشتاور لَختی جسم حول یکی از آنها بیشترین و حول یکی دیگر از محورها کمترین است
معیارهای کیفیت هواair quality criteriaواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از آلودگی هوا و مدت تماس با آن که اگر از آن اندازه فراتر رود، اثرات منفی بر تندرستی و بهزیستی میگذارد
محورهلغتنامه دهخدامحوره . [ م َح ْ وَ رَ / رِ ] (اِ) صندوقچه ٔ خرد از چرم سطبر و بلغار. مجری از چرم برای خرد و ریز زنان (شاید مصحف محبره به معنی دوات و سیاهی دان ) باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
مهورةلغتنامه دهخدامهورة. [ م َهَْ وَ رَ ] (ع اِ) قسمی مجری و صندوقچه که از پوست ستبر کنند و در آن فلز و چوب بکار نرفته است . جعبه . صندوقچه ٔ چرمین .(شاید اصل کلمه محبره باشد). (از یادداشت مؤلف ).
محورةلغتنامه دهخدامحورة. [ م ُ ح َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث محور. جفنة محورة؛ کاسه ٔ سپید کرده شده به کوهان و پیه . (آنندراج ).