مخدرةلغتنامه دهخدامخدرة. [ م ُ خ َدْ دَ رَ ] (ع ص ) زن پرده نشین . (منتهی الارب ) (از غیاث ) (از اقرب الموارد)(از آنندراج ). دخترک پرده نشین و بازداشته شده از خدمت و کار. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مخدرةلغتنامه دهخدامخدرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع ص ) زن پرده نشین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دخترک پرده نشین و بازداشته شده ٔ از خدمت و کار. (ناظم الاطباء). مُخَدَّرَة. (اقرب الموارد). و رجوع به مُخَدَّرَه شود.
مخضرةلغتنامه دهخدامخضرة. [ م َ ض َ رَ ] (ع اِ) جای سبزناک . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تخضیر شود.
مخدرهلغتنامه دهخدامخدره . [ م ُ خ َدْ دَ رَ ] (از ع ، ص ) زن باحجاب و پرده نشین و پاکدامن و باشرم و حیا. (ناظم الاطباء) : مخدره دست شاهزاده بگرفت و با او در حجره ٔ خلوت رفت . (سندبادنامه ص 69). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مخدرهفرهنگ فارسی معین(مُ خَ دَّ رَ یا رِ) [ ع . مخدرة ] (اِمف .) زن باحجاب و پرده نشین . ج . مخدرات .
مخباءةلغتنامه دهخدامخباءة. [ م ُ ب َ ءَ ] (ع ص ) دختر مخدرة که هنوز متزوج نشده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دختر مخدره ای که هنوز شوهر نکرده باشد . (ناظم الاطباء).