مداردیکشنری عربی به فارسینواحي گرمسيري بين دومدارشمال وجنوب استوا , گرمسيري , مدارراس السرطان , مدارراس الجدي حاره , گرمسير
استوائيدیکشنری عربی به فارسیاستوايي , نواحي گرمسيري بين دومدارشمال وجنوب استوا , گرمسيري , مدارراس السرطان , مدارراس الجدي حاره , گرمسير
ابوسهللغتنامه دهخداابوسهل .[ اَ س َ ] (اِخ ) ویجن بن رستم کوهی طبری . ابن ندیم گوید کوهی منسوب بکوه ، جبال طبرستان است و ابن قفطی در شرح حال او آورده است : ابوسهل کوهی منجم ، فاضلی کامل و عالم به علم هیئت و صنعت آلات ارصاد بود و اشتهار او به روزگار دولت بویهیان و ایام امارت عضدالدوله و بعد از آ
اسطرلابلغتنامه دهخدااسطرلاب . [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) (از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . آلتی است که برای مشاهده ٔ وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بکار میرفت . آلتی باشدکه بیشتر از برنج سازند و بدان ارتفاع آفتاب و ستارگ