ماتmatte, flat 3واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد
أَخَذَ بالْحُسْبانِدیکشنری عربی به فارسیبه حساب آورد , مراعات کرد , مدّ نظر قرار داد , رعايت نمود , منظور داشت , توجه کرد , در نظر گرفت , جدّي گرفت
أخَذَ بِعَينِ الإعتبارِدیکشنری عربی به فارسیاهتمام ورزيد , اهميت داد , مورد توجه قرار داد , مدّ نظر قرار داد , بجا دانست , در نظر گرفت , منظور داشت , جد گرفت
اِرتَأيدیکشنری عربی به فارسینظر داد , تشخيص داد , در نظر گرفت که , تصميم گرفت که … , به فکر افتاد که , به حساب آورد , به شمارش آورد , پيشنهاد داد که , تلقّي کردن منظور داشت , مدّ نظر قرار داد , تأمل کرد در , ديد , ملاحظه کرد , مشاهده کرد
شاخص توسعۀ جنسیتیgender development index, GDIواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی که سازمان ملل متحد آن را ارائه کرده است و نابرابری میان مردان و زنان ازنظر طول عمر و سلامت و دانش و سطح زندگی با عزت در آن مد نظر قرار میگیرد