مذاریلغتنامه دهخدامذاری . [ م َ ری ی / م َ ] (ص نسبی ) منسوب است به مذارکه قریه ای است در اسفل بصره . (از الانساب سمعانی ).
دورة تناوب مداری،دورة مداریorbital periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان یک دور کامل ماهواره یا جسم مداری حول جسم جاذب مرکزی
مداریلغتنامه دهخدامداری . [ م َ را ] (ع اِ) ج ِ مِدری ̍ و مِدراة و مَدریَة است . (از اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این لغات شود.
زبادلغتنامه دهخدازباد. [ زَ ] (اِخ ) جد محمدبن احمدبن زباد مذاری . محدث است و زبداء نیز نقل شده و ثانی اشهر است . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). رجوع به زبداء و محمدبن احمد و مذاری شود.
زبداءلغتنامه دهخدازبداء. [ زَ ] (اِخ ) نام جد محمدبن احمد مذاری . حافظ در تبصیر به نقل از ابوبکربن خزیمه و احمدبن یحیی تستری و دیگران ، زبداء ضبط کرده ولی در مسند بزاز چنین آمده : محمدبن زباد عن عمروبن عاصم . (از تاج العروس ).