مرباغلغتنامه دهخدامرباغ . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حمدادی بخش لنگه ٔ شهرستان لار، در 126هزارگزی غرب لنگه و دامنه ٔکوه چیر در منطقه ٔ گرمسیری واقع و دارای 964 تن سکنه است . آبش از چاه و باران ، محصولش غلات و خرما، شغل م
مربوقلغتنامه دهخدامربوق . [ م َ ] (ع ص ) آن که سر وی را در ربقه قرار داده باشند. (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است ازربق . رجوع به ربق شود.
مربغلغتنامه دهخدامربغ. [ م ُ ب َ ] (ع ص ) واگذار شده به سیری آب خوردن . (از ناظم الاطباء). نعت است از ارباغ . (منتهی الارب ). رجوع به ارباغ و نیز رجوع به مُربَع شود.
مربغلغتنامه دهخدامربغ. [ م ُ ب ِ ](ع ص ) کسی که گذارد شتران را تا به وقت یا بی وقت آب خورند. (آنندراج ). آن که شتران را رها می کند که به میل و خواهش خود آب خورند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارباغ . رجوع به ارباغ و ارباع و مربغة شود.
میربیکلغتنامه دهخدامیربیک . [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در باختر بخش با58 آبادی و حدود 13400 تن جمعیت و هوای سردسیر و مالاریایی . این دهستان محدود است از شمال به دهستان کاکاوند، از جنوب
باغ میربیکلغتنامه دهخداباغ میربیک . [ غ ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 24 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 6 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ خرم آباد به هرسین در جلگه واقع است . ناحیه ای است سردسیر و