مستبیلغتنامه دهخدامستبی ٔ. [ م ُ ت َ ب ِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استباء. خریداری کننده ٔ خمر برای نوشیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به استباء شود.
مستبیلغتنامه دهخدامستبی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباء. برده کننده و اسیرکننده ٔ دشمن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استباء شود.
مستباءلغتنامه دهخدامستباء. [ م ُ ت َ ب َءْ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استباء. خمر که برای نوشیدن خریده باشند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به استباء شود.
مستبیعلغتنامه دهخدامستبیع. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباعة. آنکه حکم به فروش میدهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استباعة شود.
مصطبحلغتنامه دهخدامصطبح . [ م ُ طَ ب ِ ] (ع ص ) صبوحی کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صبوح آشامیده . (یادداشت مؤلف ). || چراغ افروزنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه چراغ می افروزد. (ناظم الاطباء). برکُننده و روشن کننده ٔ چراغ .
مستبعیلغتنامه دهخدامستبعی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبعاء. به عاریت گیرنده ٔ سگ شکاری و یا اسب رهان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استبعاء شود.
مستبیعلغتنامه دهخدامستبیع. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباعة. آنکه حکم به فروش میدهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استباعة شود.
مستبیللغتنامه دهخدامستبیل . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبالة. بول فراگیرنده . (منتهی الارب ). رجوع به استبالة شود.
مستبینلغتنامه دهخدامستبین . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبانة. || واضح و روشن و ظاهر و آشکارا شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || واضح و روشن یابنده . (اقرب الموارد). رجوع به استبانة شود.
مستبیتلغتنامه دهخدامستبیت . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباتة. || فقیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استباتة شود.
مستبیحلغتنامه دهخدامستبیح . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباحة. || از بیخ و بن برکننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مباح کننده . || مباح یابنده . (منتهی الارب ). رجوع به استباحة شود.
مستبیعلغتنامه دهخدامستبیع. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباعة. آنکه حکم به فروش میدهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استباعة شود.
مستبیللغتنامه دهخدامستبیل . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبالة. بول فراگیرنده . (منتهی الارب ). رجوع به استبالة شود.
مستبینلغتنامه دهخدامستبین . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبانة. || واضح و روشن و ظاهر و آشکارا شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || واضح و روشن یابنده . (اقرب الموارد). رجوع به استبانة شود.
مستبیتلغتنامه دهخدامستبیت . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباتة. || فقیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استباتة شود.
مستبیحلغتنامه دهخدامستبیح . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استباحة. || از بیخ و بن برکننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مباح کننده . || مباح یابنده . (منتهی الارب ). رجوع به استباحة شود.