مسکرهلغتنامه دهخدامسکره . [ م َ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 41هزارگزی جنوب غربی کرمانشاه و یک هزارگزی سرجوب ،با 330 تن سکنه . آب آن از زه آب رودخانه ٔ آهوران و راه آن مالرو
مسکرةلغتنامه دهخدامسکرة. [ م ُ ک ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسکر. مست کننده . مستی آرنده . رجوع به مسکر و اسکار شود.
مشکرةلغتنامه دهخدامشکرة. [ م َ ک َ رَ / م ُ ک ِ رَ ] (ع ص ) (از «ش ک ر») عشب مشکرة؛ گیاه که شیر افزاید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).
مسکرةلغتنامه دهخدامسکرة. [ م ُ ک ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسکر. مست کننده . مستی آرنده . رجوع به مسکر و اسکار شود.
مسکراتلغتنامه دهخدامسکرات . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسکر و مسکرة. آن چیزها که نشئه و مستی آرد، مثل شراب و بنگ و امثال آن . (غیاث ). مستی آورندگان . رجوع به مسکر شود.
اناحرهلغتنامه دهخدااناحره . [ ] (اِخ ) (به معنی تنگنا) شهر سبطیساکار بود که بعضی ، موقع آنرا در قسمت شمالی آن ملک و بعضی در نزد مسکره و سایرین در نزد ناعوره که در طرف شرقی کوه حرمون صغیر واقع است دانسته اند. (از قاموس کتاب مقدس ).