مشخصۀ تمایزدهندهdistinctive featureواژههای مصوب فرهنگستانمشخصهای که باعث تمایز یک واحد زبانی از واحد زبانی دیگر شود
مشخصهدیکشنری فارسی به انگلیسیcharacter, characteristic, diagnostic, discriminating, earmark, feature, property