خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضاجع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مضاجع
/mazāje'/
معنی
= مضجع
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضاجع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مضجع] [قدیمی] mazāje' = مضجع
-
مضاجع
لغتنامه دهخدا
مضاجع. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مَضْجَع. خوابگاهها. (غیاث ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): هو طیب المضاجع و کریم المضاجع، کما یقال : کریم المفارش و هی النساء. (الاساس از ذیل اقرب الموارد) : ... و اهجروهن فی المضاجع... (قرآن 34/4). تتجافی جنوبهم ع...
-
مضاجع
لغتنامه دهخدا
مضاجع. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) همخوابه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پهلوبرزمین نهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مضاجعة شود.
-
واژههای مشابه
-
مَضَاجِعِ
فرهنگ واژگان قرآن
بسترها - رختخوابها (در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِي ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند : هجر در مضاجع به اين است که دررختخواب زن برود ، ولي پشت خود را به او کند ، و نيز در معناي زدن از آن جناب روايت کرده ک...
-
واژههای همآوا
-
مَضَاجِعِ
فرهنگ واژگان قرآن
بسترها - رختخوابها (در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِي ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند : هجر در مضاجع به اين است که دررختخواب زن برود ، ولي پشت خود را به او کند ، و نيز در معناي زدن از آن جناب روايت کرده ک...
-
مزاجاً
لغتنامه دهخدا
مزاجاً. [ م ِ جَن ْ ] (ع ق ) از لحاظ مزاج .
-
جستوجو در متن
-
مَضَاجِعِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
خوابگاههايشان - آرامگاههايشان(مضاجع جمع مضجع به معناي رختخواب و محل استراحت است و استعاره براي آرامگاه نيز مي باشد)
-
مضجع
فرهنگ فارسی معین
(مَ جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خوابگاه ، جای خفتن . 2 - قبر، آرامگاه . ج . مضاجع .
-
هم بستر
لغتنامه دهخدا
هم بستر. [ هََ ب ِ ت َ ] (ص مرکب ) همخواب . (آنندراج ). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف ). همسر. هم بالین : ملک پنداشت کآن هم بستر اوکنیزک شمع دارد شکّر او. نظامی .گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی ).
-
مضجع
لغتنامه دهخدا
مضجع. [ م َ ج َ ] (ع اِ) جای بر پهلو خوابیدن و خوابگاه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). خوابگاه . (آنندراج ) (دهار)(ترجمان جرجانی ). ج ، مضاجع. (اقرب الموارد) (محیطالمحیط) : روز، مضجع و مسکن بر گل مرغزار و شب مبیت...
-
جرز
لغتنامه دهخدا
جرز. [ ج ِ ] (ع اِ) پوستین زنانه . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). لباس زنان از موی شتر و پوست بز. (آنندراج ). ج ، اَجراز. جُروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِخ ) نام سوره ٔ سجده است و نام دیگر آن سوره ٔ مضاجع است وآن سوره ٔ سی و...
-
ﭐضْرِبُوهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان را بزنيد(در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِي ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند : هجر در مضاجع به اين است که دررختخواب زن برود ، ولي پشت خود را به او کند ، و نيز در معناي زدن از آن جناب روايت کرده که ب...