لغتنامه دهخدا
غیلان . [ غ َ ] (اِخ ) (... قدری ) ابن مسلم دمشقی قبطی ، مکنی به ابومروان نویسنده و از بلیغان بود.فرقه ٔ غیلانیه از قدریه به وی منسوبند و او دومین کسی است که درباره ٔ قَدَر سخن گفت و بدان دعوت کرد و پیش از او معبد جهنی بوده است . شهرستانی در ملل و نحل گوید: غیلان به قدر معتقد