معلولیتhandicapواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی ناشی از خلل یا کمتوانی در فرد که از دستیابی او به جایگاه و نقش طبیعی خود، مطابق با سن و جنس و ویژگیهای فرهنگی ـ اجتماعیاش جلوگیری میکند
معلولیت شنواییhearing handicapواژههای مصوب فرهنگستانهر عیب ناشی از آسیبشنوایی یا کمتوانی شنوایی که فرد را از انجام فعالیتهای معمول بازدارد
معلولاتلغتنامه دهخدامعلولات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ معلولة مؤنث معلول . رجوع به معلول شود.- معلولات اربعه (اصطلاح فلسفی ) ؛ چهار معلول . مقابل علل اربعه . معلولات اربعه عبارتند از: 1- مصنوعات بشرحیوانی . 2
محللاتلغتنامه دهخدامحللات . [ م ُ ح َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ محللة. || داروهای تحلیل برنده که آماس و ورمها را گداخته و برطرف سازند. (ناظم الاطباء).
معلولیت شنواییhearing handicapواژههای مصوب فرهنگستانهر عیب ناشی از آسیبشنوایی یا کمتوانی شنوایی که فرد را از انجام فعالیتهای معمول بازدارد
معلولیت شنواییhearing handicapواژههای مصوب فرهنگستانهر عیب ناشی از آسیبشنوایی یا کمتوانی شنوایی که فرد را از انجام فعالیتهای معمول بازدارد