مغتبطلغتنامه دهخدامغتبط. [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) خوشحال و شادمان و مسرور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مُغتَبَط. (اقرب الموارد). || محسود. (غیاث ) (آنندراج ).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعد ابوالحسین کاتب . یاقوت در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج 1 ص 129 ببعد) آرد: حمزه در زمره ٔ اهل اصفهان ذکر او آورده و گوید که ابوالحسین احمدبن سعد در ایام القاهرباﷲ بعمل خراج منصوب