لغتنامه دهخدا
مفروض . [ م َ ] (ع ص ) واجب و فریضه کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فرموده ٔخدای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه خدا بر بندگان خود واجب ساخته است . (از اقرب الموارد). || فرض کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). فرض شده . مُتَصَوَّر. (ی