مقدس اردبیلیلغتنامه دهخدامقدس اردبیلی . [ م ُ ق َدْ دَ س ِ اَ دَ ] (اِخ ) احمدبن محمد(متوفی به سال 993 هَ . ق ). معروف به مقدس یا مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی . از علما و فقها و متکلمان بزرگ شیعه است . وی در اردبیل متولد شد و در نجف اقامت گزید و در همانجا درگذشت . او
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس : ز مقدس تنی چند غم یافته ز بیدادداور ستم یافته . نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).چو بیدادگر دید خون ریختش ز دروازه ٔ مقدس آویختش .<br
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کشیش که تعمید دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تقدیس کننده . آنکه خدای را به پاک
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م ُ ق َدْدَ ] (ع ص ) پاک کرده . (مهذب الاسماء). به پاکی یاد شده . به پاکی خوانده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء). پاک و پاکیزه و منزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طو
ملااحمد اردبیلیلغتنامه دهخداملااحمد اردبیلی . [ م ُل ْ لا اَ م َ دِ اَ دَ ] (اِخ ) رجوع به مقدس اردبیلی شود.
قهپاییلغتنامه دهخداقهپایی . [ ق ُ ] (اِخ ) فیض اﷲبن غیاث الدین محمد طباطبائی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری و از شاگردان مقدس اردبیلی و ملا محمدتقی مجلسی بود. او راست : حاشیه ٔ مبحث الهیات شرح تجرید قوشچی . (الذریعة ج 6 ص 115</sp
طباطبائیلغتنامه دهخداطباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) امیر فیض اﷲ فرزند غیاث الدین محمد طباطبائی قهپائی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری . وی از شاگردان مقدس اردبیلی (متوفی بسال 993هَ .ق .) بوده و از مشایخ ملا محمدتقی مجلسی (متوفی بسال 10
قهپاییلغتنامه دهخداقهپایی . [ ق ُ ] (اِخ ) عنایت اﷲبن شرف الدین علی بن محمودبن شرف الدین علی . ملقب به زکی الدین و معروف به زکی نجفی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری و از شاگردان مقدس اردبیلی و شیخ بهائی و بعضی دیگر از علما بود و در علوم دینی بخصوص علم رجال و درایه تبحر داشت . او راست : <spa
حبیب اﷲ باغنویلغتنامه دهخداحبیب اﷲ باغنوی . [ ح َ بُل ْ لاه ِ ن َ ] (اِخ ) شیرازی مشهور به ملامیرزاجان . اشعری شافعی مذهب بود و در سال 994 هَ . ق . درگذشت . وی معاصر ملاعبداﷲ یزدی و مقدس اردبیلی است و هر سه نزد جمال الدین محمود شاگرد دوّانی تلمذ نمودند ولی یزدی به فلسف
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس . قدس : ز مقدس تنی چند غم یافته ز بیدادداور ستم یافته . نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ص 147).چو بیدادگر دید خون ریختش ز دروازه ٔ مقدس آویختش .<br
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م ُ ق َدْ دِ ] (ع ص ) پاک کننده . (مهذب الاسماء). پاکیزه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کشیش که تعمید دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تقدیس کننده . آنکه خدای را به پاک
مقدسلغتنامه دهخدامقدس . [ م ُ ق َدْدَ ] (ع ص ) پاک کرده . (مهذب الاسماء). به پاکی یاد شده . به پاکی خوانده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء). پاک و پاکیزه و منزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طو
خرمقدسلغتنامه دهخداخرمقدس . [ خ َم ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) بسیار متعصب و مقدس . آنکه ازتعصب و تقدس در دینی و آئینی کارهای ابلهانه کند.
خشک مقدسلغتنامه دهخداخشک مقدس . [ خ ُ ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) متدینی که جز اطاعت از ظاهر احکام دین بهیچ تأویل و تعبیری تن درندهد. (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکه مقدسلغتنامه دهخداخشکه مقدس . [خ ُ ک َ / ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) آنکه اطاعت صرف از ظواهر شریعت کند. خشک مقدس . رجوع به خشک مقدس شود.
شهر مقدسلغتنامه دهخداشهر مقدس . [ ش َ رِ م ُ ق َ د دَ ] (اِخ ) همان اورشلیم است که همواره از آن وقت تا بحال به قدس مسمی است و این معنی دال بر آنست که در نزد جمیع طوایف معتبر و مقدس بود. (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به بیت المقدس شود.