لغتنامه دهخدا
مقیم اصفهانی . [ م ُ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا مقیم کتابدار پسر میرزا قواما از شاعران قرن یازدهم هجری است . از اوست :کیفیت بهار ره هوش می زندسودا به سر چو باده به خم جوش می زندگل را مراد ناله ٔ بلبل شنیدن است زین خنده ها که از لب خاموش می زند.و رجوع به تذک