ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ی ») خواننده ٔ خود به سوی غیر قوم خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خود را به گروهی نسبت می دهد که از آنها نباشد. (ناظم الاطباء).
ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ء») پناه جوینده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه پناه می گیرد به سوی کسی و یا چیزی . (ناظم الاطباء). پناه برنده . پناهنده . پناه آورنده . پناه برده .زنهارخواه . مستجیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ملتجی شدن ؛پناهنده
ملتظیلغتنامه دهخداملتظی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آتش فروزان و زبانه زده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به التظاء شود.
ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ی ») خواننده ٔ خود به سوی غیر قوم خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خود را به گروهی نسبت می دهد که از آنها نباشد. (ناظم الاطباء).
ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ء») پناه جوینده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه پناه می گیرد به سوی کسی و یا چیزی . (ناظم الاطباء). پناه برنده . پناهنده . پناه آورنده . پناه برده .زنهارخواه . مستجیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ملتجی شدن ؛پناهنده
ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ی ») خواننده ٔ خود به سوی غیر قوم خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خود را به گروهی نسبت می دهد که از آنها نباشد. (ناظم الاطباء).
ملتجیلغتنامه دهخداملتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل ج ء») پناه جوینده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه پناه می گیرد به سوی کسی و یا چیزی . (ناظم الاطباء). پناه برنده . پناهنده . پناه آورنده . پناه برده .زنهارخواه . مستجیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ملتجی شدن ؛پناهنده