ملعظةلغتنامه دهخداملعظة. [ م ُ ل َع ْ ع َ ظَ ] (ع ص ) دختر فربه دراز تن دار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دختر فربه دراز جسیم . (از اقرب الموارد).
ملاحاجیلغتنامه دهخداملاحاجی . [ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان بروانان است که در بخش ترکمان شهرستان میانه واقع است و 1013 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ملاحاجی بهراملغتنامه دهخداملاحاجی بهرام . [ م ُل ْ لا ب َ ] (اِخ ) رجوع به حاجی بهرام و تذکره ٔ آتشکده ٔ آذر و فرهنگ سخنوران ص 92 شود.
ملاحاجی محلهلغتنامه دهخداملاحاجی محله . [ م ُل ْ لا م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار است و 116 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).