منحنی طول آبگرفتگیfloodable length curve, flooding length curveواژههای مصوب فرهنگستانمنحنیای که در آن عمود هر نقطه بر محور بیشینۀ سطح طولی شناور، آن مقدار از طول شناور را تعیین میکند که میتواند به زیر آب برود بیآنکه شناور غرق شود
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو
خط منحنیلغتنامه دهخداخط منحنی . [ خ َطْ طِ م ُ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط کج . (ناظم الاطباء). خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر.
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو