رصيف المرفأدیکشنری عربی به فارسیاسکله , جتي , بارانداز , لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله يا ديوار , محکم مهارکردن
kerbedدیکشنری انگلیسی به فارسیکربلا، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
kerbingدیکشنری انگلیسی به فارسیکربینگ، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
curbedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدود شده، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن