موطیلغتنامه دهخداموطی ٔ. [ م َ طِءْ ] (ع اِ) جای قدم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای قدم و جای پای . ج ، مواطی . (ناظم الاطباء). سپردن جای . (مهذب الاسماء) : ماکان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول اﷲ... و لایطؤن موطاءً یغیظالکفا
ماتmatte, flat 3واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد
مواد فرّارvolatile matterواژههای مصوب فرهنگستانموادی غیر از آب که در هنگام حرارت دادن زغالسنگ در شرایط کاهنده (کماکسیژن) بهصورت گاز یا بخار از آن خارج میشوند متـ . فرّارها volatiles
مواطیلغتنامه دهخدامواطی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ موطی . (ناظم الاطباء). ج ِ موطی به معنی جای قدم . (آنندراج ). رجوع به موطی شود.