موقعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیacy _, berth, billet, circumstances, footing, locality, location, position, situation, standing, station, tion _
موقعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام موقعیت جغرافیایی، موضع، موقع، محل، مقام، جایگاه، معرض، نشانی، آدرس، مکان، [ قرارگاه 187]، کجایی، جا، محل احتمالی، محل دقیق، نشانی دقیق نقطه، نقطۀ عطف، نقطۀ بحرانی، مرحله، فاز◄ تغییر محل مأموریت، جایگاه، پاسگاه، پادگان، ناحیۀانتظامی جا درکتاب، عطف، ارجاع، فصل، باذکر مأخذ و منبع، باسور
موقعیت اجتماعیـ اقتصادیsocioeconomic status, SESواژههای مصوب فرهنگستانموقعیت یک فرد در جامعه براساس مقیاسهای اجتماعی و اقتصادی که با ملاکهایی مانند درآمد، سطح تحصیلات، شغل، محل زندگی و مانند آن بیان شود
گروه همتایانpeer groupواژههای مصوب فرهنگستانتعدادی از افراد که در یک یا تعدادی از ویژگیها، مانند سن و موقعیت اجتماعی و وضعیت اقتصادی و شغل و آموزش، یکسان باشند
فمینیسم مارکسیستیMarxist feminismواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به توصیف مبانی مادی انقیاد زنان و رابطۀ میان شیوههای تولید و موقعیت اجتماعی آنان میپردازد
موقعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیacy _, berth, billet, circumstances, footing, locality, location, position, situation, standing, station, tion _
موقعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام موقعیت جغرافیایی، موضع، موقع، محل، مقام، جایگاه، معرض، نشانی، آدرس، مکان، [ قرارگاه 187]، کجایی، جا، محل احتمالی، محل دقیق، نشانی دقیق نقطه، نقطۀ عطف، نقطۀ بحرانی، مرحله، فاز◄ تغییر محل مأموریت، جایگاه، پاسگاه، پادگان، ناحیۀانتظامی جا درکتاب، عطف، ارجاع، فصل، باذکر مأخذ و منبع، باسور
اُفت دقت موقعیتposition dilution of precision, PDOPواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری آماری برای بیان میزان کاهش دقت موقعیت سهبعدی در سامانة موقعیتیابی جهانی