مکافيدیکشنری عربی به فارسیمعادل , هم بها , برابر , مشابه , هم قيمت , مترادف , هم معني , همچند , هم ارز
مکافیلغتنامه دهخدامکافی ٔ. [ م ُ ف ِءْ ] (ع ص ) برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له ؛ یعنی این مساوی آن است . مُکافِئة. (منتهی الارب ). مساوی و برابر. مکافئة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود. || هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب ).
مکافیلغتنامه دهخدامکافی . [ م ُ ] (ع ص ) مساوی و برابر. (غیاث ) (آنندراج ). هم کفو و برابر و مساوی و هر چیزی که برابر چیزی گردد تا مانند آن شود. (ناظم الاطباء). || کیفردهنده . مجازات کننده . جزادهنده : چون جنایتی نهی متعمد را از ساهی و مکافی را از بادی تمییز کنی . (مرزب
مکافیفلغتنامه دهخدامکافیف . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مکفوف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مکفوف به معنی نابینا. (آنندراج ). و رجوع به مکفوف شود.
مکافیلغتنامه دهخدامکافی ٔ. [ م ُ ف ِءْ ] (ع ص ) برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له ؛ یعنی این مساوی آن است . مُکافِئة. (منتهی الارب ). مساوی و برابر. مکافئة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود. || هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب ).
مکافیلغتنامه دهخدامکافی . [ م ُ ] (ع ص ) مساوی و برابر. (غیاث ) (آنندراج ). هم کفو و برابر و مساوی و هر چیزی که برابر چیزی گردد تا مانند آن شود. (ناظم الاطباء). || کیفردهنده . مجازات کننده . جزادهنده : چون جنایتی نهی متعمد را از ساهی و مکافی را از بادی تمییز کنی . (مرزب