میلناکیلغتنامه دهخدامیلناکی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی میلناک : هر دود کز این مغاک خیزدتا یک دو سه نیزه برستیزدوآنگه به طریق میلناکی گردد به طواف دیر خاکی .نظامی (لیلی و مجنون ص <span
مالانکلغتنامه دهخدامالانک . [ ن َ ] (اِ) شفترنگ را گویند و آن میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان ). به معنی شفتلنگ است که شفتالو باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). شفتالوی سرخ که شفترنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تالانک و شفترنگ شود.
میلناکیلغتنامه دهخدامیلناکی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی میلناک : هر دود کز این مغاک خیزدتا یک دو سه نیزه برستیزدوآنگه به طریق میلناکی گردد به طواف دیر خاکی .نظامی (لیلی و مجنون ص <span
میلناکیلغتنامه دهخدامیلناکی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی میلناک : هر دود کز این مغاک خیزدتا یک دو سه نیزه برستیزدوآنگه به طریق میلناکی گردد به طواف دیر خاکی .نظامی (لیلی و مجنون ص <span