خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مینا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مینا
/minā/
معنی
۱. نوعی شیشۀ رنگی، بهویژه سبز برای ساختن ظروف.
۲. نوعی رنگ یا لعاب آبیرنگ برای نقاشی و تزیین ظرفهای طلا و نقره.
۳. (زیستشناسی) پوستۀ سفیدرنگ روی دندان که محافظ دندان است.
۴. (زیستشناسی) پرندهای با پرهای رنگارنگ که میتواند صدای انسان را تقلید کند؛ مرغ مینا.
۵. (زیستشناسی) = گل 〈 گل مینا
۶. [قدیمی] جام شراب.
۷. [قدیمی] شراب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آبگینه، شیشه، جام
۲. جام می
۳. لایه خارجی دندان
۴. ترکیبی ازلاجورد و طلا
۵. آبگینه
۶. لعاب مخصوص
۷. لعاب شیشهای
۸. شیشه شراب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مینا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: minak] minā ۱. نوعی شیشۀ رنگی، بهویژه سبز برای ساختن ظروف.۲. نوعی رنگ یا لعاب آبیرنگ برای نقاشی و تزیین ظرفهای طلا و نقره.۳. (زیستشناسی) پوستۀ سفیدرنگ روی دندان که محافظ دندان است.۴. (زیستشناسی) پرندهای با پرهای رنگارنگ که میتوان...
-
مینا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبگینه، شیشه، جام ۲. جام می ۳. لایه خارجی دندان ۴. ترکیبی ازلاجورد و طلا ۵. آبگینه ۶. لعاب مخصوص ۷. لعاب شیشهای ۸. شیشه شراب
-
مینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: minā) پرندهای شبیه سار با پرهای رنگارنگ که به راحتی قادر به تقلید صدای انسان و حیوانات است ، مرغ مقلد ، مرغ مینا ؛ (در گیاهی) گلی معمولاً سفید با گلچههای گل برگی که انواع گوناگون دارد ؛ (در گیاهی) گیاه یک ساله و بوتهایِ این گل با برگهای دن...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) پرنده ای است از راسته ٔسبکبالان و از گروه سارها که جثه اش به اندازه ٔ یک سار است و بیشتر در نواحی گرم کره ٔ زمین (هندوستان و مکزیک و نقاطی از آمریکای جنوبی ) میزید پرهایش دارای الوان مختلف است (سیاه و قهوه ای سیر و قهوه ای روشن ) و منقارش ...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) گیاهی است زینتی از تیره ٔ مرکبان که یکساله است و بوته اش ممکن است به ارتفاع 1 تا 2 متر نیز برسد. در حدود 200گونه دارد که اکثر دارای گلهای سفیدرنگ یا آبی هستند این گیاه بوسیله ٔ تخم هایش کشت و تکثیر میشود. مینای باغی . مینای دمشقی . عین الب...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) بافت سخت و براق و متراکمی که قسمت سطحی تاج دندان را با ضخامتی قابل توجه پوشانده است این بافت دارای اصل اکتودرمی است و در ترکیب آن 89% فسفات دو کلسیم و 4/5% کربنات دو کلسیم و 1/3% فسفات دو منیزیم و 0/9% املاح مختلف و 3/3% غضروف و 2% چربی وج...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) آبگینه . (ناظم الاطباء) (برهان ) (منتهی الارب ) (صحاح الفرس ) (آنندراج ). شیشه . آبگینه . (فرهنگ نظام ). آبگینه ٔ سپید. (ناظم الاطباء). زجاج ابیض . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ، ذیل کلمه ٔ حجل ). میناء. (منتهی الارب ) : میان اندرون خانه ٔ رنگ رنگ...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) کیمیا. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ).اکسیر. (فرهنگ نظام ). رجوع به کیمیا و اکسیر شود.
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِخ ) (باب ) یکی از درهای سیزده گانه ٔ ربض زرنج (سیستان ) از این باب بسوی فارس میرفته اند. (از حاشیه ٔ ص 158 و ص 159 تاریخ سیستان چ ملک الشعراء بهار).
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِخ ) نام قلعه ای است فیمابین لار و هرمز قریب به شمیل . (انجمن آرا). قلعه ای است مابین لار و هرمز . (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (ع اِ)میناء. سر لنگرگاه کشتی . (منتهی الارب ). مرفاء. بندرو لنگرگاه کشتی . (ناظم الاطباء). حوضچه ٔ ساحلی بندرها. حوضچه مانندی بر ساحل دریا محاذی یا مجاور بندر که ضلع یا اضلاعی از آن متکی به ساحل و بقیه مصنوعاً از آب برآورده و ساخته باشند و گذرگ...
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. [ م َ / م ِ ] (هندی ، اِ) قسمی از غراب . (ناظم الاطباء). جانوری است که بعضی آن را شارک گمان میبرند و این لفظ هندی است و در فارسی هم استعمال یافته . (آنندراج ). طائر معروف که سیاه رنگ باشد واین لفظ هندی است . (غیاث ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
enamel 2, enamelum, dental enamel, adamantine, substantia adamantina dentis
مینا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بافت آهکیشده و شفافی که عاج دندان را در قسمت تاج میپوشاند
-
مینا
فرهنگ فارسی معین
[ اَوِس . ] (اِ.) 1 - آبگینه ، شیشة شراب ، پیاله . 2 - لعابی آبی رنگ که با آن نقره و طلا را نقاشی می کنند. 3 - لایة بیرونی دندان . 4 - نام گلی زیبا. 5 - پرنده ای است از راستة سبک بالان با پرهای سیاه و قهوه ای .
-
مینا
لهجه و گویش مازنی
minaa وسط – میان