ناگرویدنلغتنامه دهخداناگرویدن . [ گ ِ رَ دَ ] (مص منفی ) پیروی نکردن . از پی نرفتن . (ناظم الاطباء). || کفر. (ترجمان القرآن ). بی دین شدن . نگراییدن . (ناظم الاطباء). کفر.کفران . (دهار) (از منتهی الارب ). || انکارکردن . || اعتماد نکردن . (ناظم الاطباء).
ناگوالیدنیلغتنامه دهخداناگوالیدنی . [ گ ُ / گ َ دَ ] (ص لیاقت ) ناگواریدنی . || نابالیدنی . ناروئیدنی .
نارستنیلغتنامه دهخدانارستنی . [ رُ ت َ ] (ص لیاقت ) نروئیدنی . ناروئیدنی . که روئیدنی نیست . که نتواند روئید. مقابل رستنی . رجوع به رستنی شود.