ناهمسازلغتنامه دهخداناهمساز. [ هََ ] (ص مرکب ) ناساز. ناسازوار. ناسازگار. غیرمتناسب . بی تناسب . ناهم جور. || ناهم کوک .
پیوستگاه ناهمسازdiscordant junctionواژههای مصوب فرهنگستانمحل به هم پیوستن دو رود یا دو دره که در محل اتصال، همسطح نیستند
زهکش ناهمسازdiscordant drainageواژههای مصوب فرهنگستانزهکشی که همجهت یا همخوان با ساختارهای زمینشناختی موجود شکل نگرفته باشد
چین ناهمسازdiscordant foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی که محور آن نسبت به محور طولی چینهای منطقه مایل است
گردشگری ناهمسازhard tourismواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در گردشگری انبوه که در آن فقط انگیزۀ اقتصادی مطرح است و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی گردشگری نادیده گرفته میشود
پیوستگاه ناهمسازdiscordant junctionواژههای مصوب فرهنگستانمحل به هم پیوستن دو رود یا دو دره که در محل اتصال، همسطح نیستند
زهکش ناهمسازdiscordant drainageواژههای مصوب فرهنگستانزهکشی که همجهت یا همخوان با ساختارهای زمینشناختی موجود شکل نگرفته باشد
چین ناهمسازdiscordant foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی که محور آن نسبت به محور طولی چینهای منطقه مایل است
ژرفاسنگbatholithواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ سنگ آذرین نفوذی ناهمساز و بزرگ با رخنمون سطحی بیش از 100 کیلومتر مربع و قاعدۀ نامشخص
آذرینتیغهdike 1واژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین و تختِ ناهمساز با لایهبندی که همچون تیغهای سنگهای مجاور خود را قطع میکند متـ . تیغه 3
پیوستگاه ناهمسازdiscordant junctionواژههای مصوب فرهنگستانمحل به هم پیوستن دو رود یا دو دره که در محل اتصال، همسطح نیستند
زهکش ناهمسازdiscordant drainageواژههای مصوب فرهنگستانزهکشی که همجهت یا همخوان با ساختارهای زمینشناختی موجود شکل نگرفته باشد
چین ناهمسازdiscordant foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی که محور آن نسبت به محور طولی چینهای منطقه مایل است
گردشگری ناهمسازhard tourismواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در گردشگری انبوه که در آن فقط انگیزۀ اقتصادی مطرح است و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی گردشگری نادیده گرفته میشود