قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
تمیز کردن، درهم پیچیدن، درهم گیر افتادن، در هم بافتن
خوش، موجب مسرت، باصفا، خوش ایند، بشاش، دلگشا
انشعاب
پالت، نقشه کشیدن
placent
جابجایی، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
تعصب
اشتباه، جا گذاشتن، در جای عوضی گذاشتن، گم کردن
پيش داوری