گور بازبسامانrearticulated burial, false extended burial, placed bone burialواژههای مصوب فرهنگستانگوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد برخلاف حالت طبیعی آن دوباره ساماندهی شده است
replacedدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین شد، جایگزین کردن، عوض کردن، تعویض کردن، چیزی را تعویض کردن، جابجا کردن