اخی ناپلارلغتنامه دهخدااخی ناپلار. [ اَ پ َ ] (اِخ ) از قراءنور مازندران . رجوع به سفرنامه ٔ رابینو ص 110 شود.
نیلپرلغتنامه دهخدانیلپر. [ ل ُ پ َ ](اِ) نیلوفر. (برهان قاطع) (جهانگیری ) : بر کنار جوی بر سبزه کبودی جای جای چون نشانده بر پرنده سبزه عمداً نیلپر. قطران (از رشیدی و انجمن آرا).|| بعضی گل کبودی را گویند که بیاره ٔآن بر درخت پیچیده ب
اخی ناپلارلغتنامه دهخدااخی ناپلار. [ اَ پ َ ] (اِخ ) از قراءنور مازندران . رجوع به سفرنامه ٔ رابینو ص 110 شود.
اخی ناپلارلغتنامه دهخدااخی ناپلار. [ اَ پ َ ] (اِخ ) از قراءنور مازندران . رجوع به سفرنامه ٔ رابینو ص 110 شود.