لغتنامه دهخدا
مخف . [ م ُ خ ِف ف ] (ع ص ) سبک حال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سبک و خفیف و ناگران و سهل و آسان و چست و چالاک .(ناظم الاطباء). || سبکبار. که بار و بنه کم دارد : اگر مقام نتوانند کرد عقبه ٔ کلار را گذاره کنند که مخفند و به گیلان گ