لغتنامه دهخدا
نجمی شیروانی . [ ن َ ی ِ شیرْ ](اِخ ) به روایت مؤلف عرفات العاشقین «از سخنوران دوره ٔ متوسطین است ، مرد لوند بی قیدی بود». او راست :آباد از خیال تو ویرانه ٔ دل است جان منی و جای تو در خانه ٔ دل است .ای بی تو عاشقان را از جان و دل جدائی وی از تو بیدلان را با م