نَقَضَتْفرهنگ واژگان قرآنوا تابيد - باز کرد (نقض که مقابل واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن ، پس نقض چيزي که ابرام شده مانند حل و گشودن چيزي است که گره خورده است ، و کلمه نکث نيز به معناي نقض است ،و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند
ضدیتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت ۲. خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت ≠ موافقت، مرافقت
مخالفتفرهنگ مترادف و متضاداختلاف، اعراض، خصومت، خطاب، دشمنی، ستیزه، سرزنش، سرکشی، ضدیت، طغیان، عتاب، عداوت، عصیان، عناد، معاندت، نافرمانی، نقاضت ≠ موافقت
تفاوت داشتنلغتنامه دهخداتفاوت داشتن . [ ت َ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اختلاف داشتن و موافق نبودن و فرق و امتیاز داشتن و نقاضت داشتن . (ناظم الاطباء) : غم و شادی برِ عارف چه تفاوت داردساقیاباده بده شادی آن کاین غم ازوست .سعدی .
تاج خانلغتنامه دهخداتاج خان . (اِخ ) از امرای دربار عادل شاه . مؤلف تاریخ شاهی در ترجمه ٔاحوال ممریز خان عادلشاه آرد: ... روزی در هنگام بار عام که عادل شاه نیامده بود همه ٔ امرای دربار عام نشسته بودند حرف از هر جا در میان میرفت ابراهیم خان که خواهر عادل شاه در خانه ٔ او بود در آمد همه ٔ امرابتع
تفاوتلغتنامه دهخداتفاوت . [ ت َ وُ / وِ / وَ ] (ع مص ) از هم جدا و دور شدن دو چیز. و هو علی غیر القیاس لان المصدر من تفاعل بضم العین الا ما روی فی هذالحرف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به هر سه حرکات واو درست باشد مگر ضمه ا