نقطۀ اصلیprincipal point, principal points of a lensواژههای مصوب فرهنگستانمحل برخورد صفحۀ اصلی با محور نوری
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
علامت اطمینانfiducial mark, fiducial markerواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از علامتهایی که نشانگر محورهایی هستند که تقاطعشان نقطۀ اصلی عکس را نشان میدهد
نقطۀ جنوبsouth pointواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که جنوب جغرافیایی را نشان میدهد
نقطۀ غربwest pointواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که غرب جغرافیایی را نشان میدهد
نقطۀ شرقeast pointواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که شرق جغرافیایی را نشان میدهد
نقطۀ شمالnorth pointواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که شمال جغرافیایی را نشان میدهد