چهره پوشیدنلغتنامه دهخداچهره پوشیدن . [چ ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) روی به کسی ننمودن . از خفا برنیامدن . آشکار نشدن . دیدار ننمودن : از ایران کس آمد که پیروزشاه بفرمود تا پرده ٔ بارگاه نه بردارد از پیش سالارباربپوشید چهره ز ما
نپرداختنلغتنامه دهخدانپرداختن . [ ن َ پ َ ت َ ] (مص منفی ) پرداخت نکردن . نکول . مقابل پرداختن . || توجه نکردن . التفات ننمودن . اعتنا نکردن . رجوع به پرداختن شود.
ودصلغتنامه دهخداودص . [ وَ ] (ع مص )آغاز کردن به سخن و انجام ننمودن آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آغاز کردن سخن را و به انجام نرسانیدن آن . (ناظم الاطباء). رجوع به ودس شود.
نیم نگاهلغتنامه دهخدانیم نگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) نگاه غیر کامل . نیم نظر. (فرهنگ فارسی معین ). نگاهی سرسری .- نیم نگاهی نکردن (نیفکندن ) ؛ اندک اعتنائی نکردن و التفاتی ننمودن .
کجواجیلغتنامه دهخداکجواجی . [ ک َج ْ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کجواج . کجی . معوجی . ناراستی : ننمودن عیب اغنیا ازمال است کجواجی شاخ را بود برگ پناه . محمدجان قدسی (از آنندراج ).و رجوع به کجواج شود.