نورشناسی تارهاfiber opticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از نورشناسی/ اپتیک که در آن نشانک/ سیگنالها و تصویرهایی که بهوسیلۀ تارهای نازک شیشهای یا پلاستیکی انتقال مییابند، مورد بررسی قرار میگیرند متـ . اپتیک تارها
نورشناسی جوّatmospheric opticsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ ویژگیهای نوری جوّ و پدیدههای نوری ناشی از هواویز و پدیدههای هوایی متـ . اپتیک جوّ
نورشناسی هواشناختیmeteorological opticsواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نورشناسی جوّ که به مطالعۀ گردههایی (patterns) میپردازد که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت است متـ . اپتیک هواشناختی
نورشناسی تارهاfiber opticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از نورشناسی/ اپتیک که در آن نشانک/ سیگنالها و تصویرهایی که بهوسیلۀ تارهای نازک شیشهای یا پلاستیکی انتقال مییابند، مورد بررسی قرار میگیرند متـ . اپتیک تارها
نورشناسی جوّatmospheric opticsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ ویژگیهای نوری جوّ و پدیدههای نوری ناشی از هواویز و پدیدههای هوایی متـ . اپتیک جوّ
نورشناسی هواشناختیmeteorological opticsواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نورشناسی جوّ که به مطالعۀ گردههایی (patterns) میپردازد که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت است متـ . اپتیک هواشناختی
نورشناسی تابش همدوسcoherent opticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از نورشناسی که پدیدههای مربوط به تابش همدوس در آن بررسی میشود متـ . نورشناسی همدوس
نورشناسی تارهاfiber opticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از نورشناسی/ اپتیک که در آن نشانک/ سیگنالها و تصویرهایی که بهوسیلۀ تارهای نازک شیشهای یا پلاستیکی انتقال مییابند، مورد بررسی قرار میگیرند متـ . اپتیک تارها
نورشناسی جوّatmospheric opticsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ ویژگیهای نوری جوّ و پدیدههای نوری ناشی از هواویز و پدیدههای هوایی متـ . اپتیک جوّ
نورشناسی هواشناختیmeteorological opticsواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از نورشناسی جوّ که به مطالعۀ گردههایی (patterns) میپردازد که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت است متـ . اپتیک هواشناختی
جانورشناسیلغتنامه دهخداجانورشناسی . [ ن َ / ن ِ / ن ْ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) علمی که ببحث درباره ٔ صفات وساختمان بدن جانوران می پردازد و علاوه بر آن ممکن است از جهات مختلف دیگر درباره ٔ جانوران نیز تحقیق کندو بدانجهات بنام
جانورشناسیفرهنگ فارسی عمیدعلمی که به مطالعه و تحقیق دربارۀ محل زیست جانوران، اعضا، و چگونگی زندگی آنان میپردازد؛ حیوانشناسی؛ معرفةالحیوان.
باستانجانورشناسیarchaeozoology, zooarchaeologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ بقایای جانوری، بهویژه استخوانها که از کاوشهای باستانشناختی به دست میآید و برای بازشناسی رژیم غذایی انسان و تأثیر حیوانات در اقتصاد و درک محیط زیست زمان نهشتهگذاری به کار میرود
جانورشناسیzoologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از علم زیستشناسی که در آن سلسلۀ جانوری شامل همۀ جانوران زنده و منقرضشده ازلحاظ ساختار و رویانشناسی و تکامل و ردهبندی و رفتار و پراکنش جغرافیایی بررسی میشود