نام تنالگانیcorporate name, collective nameواژههای مصوب فرهنگستاننامی رسمی که یک تنالگان با آن شناخته میشود
نامنماname tag, name tapeواژههای مصوب فرهنگستاننوار کوچک یا برچسبی که بر روی لباس نظامی نصب میشود و نشاندهندة نام و نشان پایور است
سامانۀ نام دامنهdomain name system, domain name server, domain name serviceواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای اینترنتی که نامهای دامنه را به نشانیهایی در قالب قرارداد اینترنت برمیگردانَد متـ . ساناد
نام شیمیاییchemical nameواژههای مصوب فرهنگستاننامی که شیمیدانها برای ترکیبات شیمیایی به کار میبرند و ساختار شیمیایی آنها را نشان میدهد
نوملغتنامه دهخدانوم . [ ن ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نائم . رجوع به نائم شود. || ج ِ نائمة. رجوع به نائمة شود.
نوملغتنامه دهخدانوم . [ ن َ ] (ع اِ) خواب . (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غنودگی . (ناظم الاطباء). منام . سبات . مقابل یقظه . (یادداشت مؤلف ) : اسب جانها را کند عاری ز زین معنی النوم اخ الموت است این . <p class="a
نوملغتنامه دهخدانوم . [ ن ُ وَ ] (ع ص ) رجل نوم ؛ مردی بسیارخواب . (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). کثیرالنوم . (اقرب الموارد). نؤم . نُوَمَة. (متن اللغة).
خسروشنوملغتنامه دهخداخسروشنوم . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِ) (لقب ) لقبی بوده است که به زمان ساسانی به کسانی می داده اند که نسبت به شاه خود فداکاری می کردند. (از ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ج 2 ص 432</spa
رنوملغتنامه دهخدارنوم . [ رَ ] (اِخ ) موضعی است . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة).
متنوملغتنامه دهخدامتنوم . [ م ُ ت َ ن َوْ وِ ] (ع ص ) خواب آلوده و خوابیده . (ناظم الاطباء). || خواب دیده .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به تنوم شود.
کات تنوملغتنامه دهخداکات تنوم . [ ت ْ ت ِ ن ُ ] (اِخ ) حاکم نشین بخش (موسل ) ناحیه ٔ «تینویل است » در ساحل رود موسل ، دارای 880 تن سکنه .