نوویلغتنامه دهخدانووی . [ ن َ وَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به نوا است و آن شهر کوچکی است از توابع ناحیه ٔ حوران از نواحی دمشق که منزل ایوب نبی بود و قبر سام بن نوح نیز در آنجاست . (از ریحانة الادب ج 4 ص 252، نقل از مراصدالاطلاع
نوویلغتنامه دهخدانووی . [ ن َ وَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به نوی که قریه ای است به شام . (از منتهی الارب ).
نوویلغتنامه دهخدانووی . [ ن َ وَ وی ی ] (اِخ ) محمدبن عمربن عربی بن علی معروف به نووی و مکنی به ابوعبدالمعطی ، از علمای قرن چهاردهم هَ . ق . است . در معجم المطبوعات 37 جلد کتاب از تصانیف او نام برده شده و از آن جمله است : 1 -
نوویلغتنامه دهخدانووی . [ ن َ وَ وی ی ] (اِخ ) یحیی بن شرف الدین بن مری بن حسن حزامی دمشقی حورانی نووی ، ملقب به محیی الدین و مکنی به ابوزکریا. از اکابر علما و محدثین مذهب شافعی و از زهاد قرن هفتم است . وی به سال 676 هَ . ق . در مولد خود نوای دمشق در حدود <sp
نوویلغتنامه دهخدانووی . [ ن َ وَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به نوا است و آن دیهی است در سه فرسخی سمرقند. (از ریحانة الادب ج 4 ص 252 از مراصد الاطلاع ).
نوهنرart nouveau (fr.), modern styleواژههای مصوب فرهنگستانجریان هنری در اواخر قرن نوزدهم که با تأثیر از اشکال گیاهی و گرایش به خطوط مواج و منحنی، نخست در هنرهای تزیینی و سپس در هنرهای دیگر به وجود آمد
نواخترnova, Nواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ متغیری که بهطور ناگهانی روشنایی آن به اندازۀ 10 تا 12 قدر افزایش مییابد
کندنواخترslow nova, NBواژههای مصوب فرهنگستاننواختری که روشنایی آن در بیش از 150 روز به اندازۀ سه قدر کاهش مییابد
وسیلۀ کمکناوبریnavigational aid, navaidsواژههای مصوب فرهنگستانهر دستگاه یا افزاره یا نقشهای که در ناوبری به ناوبر کمک میکند
بسکندنواخترvery slow nova, NCواژههای مصوب فرهنگستاننواختری که روشنایی آن در طی چند سال به اندازۀ 3 قدر کاهش مییابد
نوویةلغتنامه دهخدانوویة. [ ن َ وَوی ی َ ] (ع ص ) ابل نوویة؛ شتر خسته ٔ خرما خورنده . (از منتهی الارب ). شتر که نَوی ̍ خورد. (از متن اللغة).
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن شرف بن مری بن حسن حزامی حورانی نووی شافعی ، در فقه و حدیث علامه بود. رجوع به نووی (یحیی بن شرف ...) شود.
نوویةلغتنامه دهخدانوویة. [ ن َ وَوی ی َ ] (ع ص ) ابل نوویة؛ شتر خسته ٔ خرما خورنده . (از منتهی الارب ). شتر که نَوی ̍ خورد. (از متن اللغة).
استانوویلغتنامه دهخدااستانووی . [ اِ ن ُ وُ یی ] (اِخ ) سلسله جبالی است که از کوه کاخته تا دماغه ٔ شرقی بمسافت 6000 هزارگزی امتداد یافته قسمت جنوب شرقی آن در خطه ٔ داوریه ، حدود چین را جدا می سازد، و از این محل به ایالت اوخوچق امتداد می یابد آنگاه مانند یک بازو ج