لغتنامه دهخدا
هاون . [ وَ ] (اِ) جوغن . جواز. چپسین . مهراس . کماره . ابزاری که در آن چیزی را می کوبند و نرم می کنند. (ناظم الاطباء). ظرفی فلزی (غالباً مسی ) یا سنگی که در آن ادویه و تخمهای گیاهان و غیره را با دسته ای کوبند. (حاشیه ٔ برهان ). جوازمانندی است که در آن چیزی کوبند. (منتهی الار