هراساندنلغتنامه دهخداهراساندن . [ هََ دَ ] (مص ) ترسانیدن . هراسانیدن . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هراسانیدن شود.
هراسانیدنلغتنامه دهخداهراسانیدن . [ هََ دَ ] (مص ) ترسانیدن . هراساندن . هراس دادن . بیم کردن . (یادداشت به خط مؤلف ). ضوع . تخویف . (تاج المصادر بیهقی ).