خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هره
/herre/
معنی
گربۀ ماده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هره
لغتنامه دهخدا
هره . [ هَُرْ رَ ] (اِ) سوراخ کون . (برهان ). مقعد و نشستنگاه . (برهان ). کون باشد. (اسدی ) : کوهش بسان هره درآورده سر بهم دشتش بسان شله نهاده زهار باز. روحی ولوالجی .مرا که سال به هفتاد و شش رسیدو رمیددلم ز شله ٔ صابوته وز هره ٔ تاز. قریع.هره ٔ نرم ...
-
هره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِّ) [ ع . هرة ] (اِ.) گربة ماده . ج . هرر.
-
هره
فرهنگ فارسی معین
(هُ رُِ) (اِ.) مقعد، سوراخ مقعد.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هرَّة] [قدیمی] herre گربۀ ماده.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] horre مقعد.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هربنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] horre گیاهی سمی که در کشتزار جو و گندم میروید و غوزهای شبیه غوزۀ خشخاش دارد.
-
هره
واژهنامه آزاد
هره (معماری) - قرنیز بالایی دیوار - لبه ى پنجره- به نوعی همان بر آمدگی طاقچه مانند دیوار است
-
واژههای مشابه
-
هرة
لغتنامه دهخدا
هرة. [ هَِرْرَ ] (ع اِ) مؤنث هِرّ. ج ، هِرَر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گربه ٔ ماده . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هر و هرر شود.
-
هرة
دیکشنری عربی به فارسی
چرک دار , چرکي , ريم الود , گربه , دخترک , بيدمشک , شبدرصحرايي , گربه وار , مثل پيشي
-
هِرِه
لهجه و گویش تهرانی
آجر به تیغ چیده، آجرچین لبه بام/ باغچه/دیوار،نرده،رف آجر،اِزاره
-
هِرِه
لهجه و گویش تهرانی
سکو
-
هِرَّه
لهجه و گویش بختیاری
herra چینه، حصار.
-
هره سنگ
لغتنامه دهخدا
هره سنگ . [ هََ رَ س َ ] (اِخ ) هرسنگ که دهی بوده است در مازندران . رجوع به هرسنگ شود.
-
هره دشت
لغتنامه دهخدا
هره دشت . [ هََ رَ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی طوالش که دارای 3726 تن سکنه است . از رود هره دشت مشروب میشود و محصول عمده اش برنج ، غله ، لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).