همزنجیرهپارconcatemerواژههای مصوب فرهنگستاندو یا چند توالی یکسان دِنا که به دنبال یکدیگر در یک جهت در طول یک فامتن به هم متصلاند
همزنجیرهای شدنconcatenateواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل یک زنجیره در پی پیوندِ سربهسر قطعات نوکلئیکاسید
هم چهرلغتنامه دهخداهم چهر. [ هََ چ ِ ] (ص مرکب ) مشابه . همانند. هم شکل : چو میرد بتی پس به هم چهر اوی پرستش کنند از پی مهر اوی .اسدی .