هیدوجلغتنامه دهخداهیدوج . [ ] (اِخ ) شعبه ای است از طایفه ٔ ناحیه ٔ سراوان از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 2000 خانوار میباشد. (جغرافیای سیاسی کیهان ).
هدوجلغتنامه دهخداهدوج . [ هََ ] (ع ص ) شتاب جوش از دیگ و مانند آن .- قدر هدوج ؛ دیگ شتاب جوش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و در تداول امروز زودپز. || بابانگ .- ریح هدوج ؛ باد بابانگ . (منتهی الارب ).
اضوجلغتنامه دهخدااضوج . [ اَض ْ وَ ] (اِخ ) جایی است نزدیک احد به مدینه . کعب بن مالک انصاری در رثای حمزةبن عبدالمطلب گوید:بما صبروا تحت ظل اللواءلواءالرسول بذی الاضوج .(از معجم البلدان ).
ادوزلغتنامه دهخداادوز. [ اَ ] (اِخ ) نهری در بلاد الجزائر افریقا که از جبل اطلس بیرون آید و بشمال شرقی جریان یابد و پس از طی 185 هزار گز ببحر متوسط نزدیک بجایه ریزد. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
کلی بگرلغتنامه دهخداکلی بگر. [ ک َ ب ِ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هیدوج است که در بخش سوران شهرستان سراوان واقع است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
مرگان ریتلغتنامه دهخدامرگان ریت . [ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان ، واقع در 40هزارگزی جنوب سوران و کنار راه مالرو ایرافشان به سوران . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ناهوتلغتنامه دهخداناهوت . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان ، در 39 هزارگزی جنوب سوران و 8 هزارگزی راه سوران به ایرافشان واقع است و30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیا
دربدرلغتنامه دهخدادربدر. [ دَ ب ِ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان ، واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری سوران و 15هزارگزی خاور راه مالرو ایرافشان به سوران . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="h
صندکلغتنامه دهخداصندک . [ ص َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان که در 35هزارگزی جنوب خاوری سوران و 15هزارگزی خاور راه سوران به ایرافشان واقع است . دارای 20تن سکنه