هیذارلغتنامه دهخداهیذار. [ هََ ] (ع ص ) بیهوده گوی بسیارسخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هیذر. (از اقرب الموارد).
گشتهبوoff odourواژههای مصوب فرهنگستانبویی غیر از بوی طبیعی مادۀ غذایی که معمولاً براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
بوی نریboar taint, boar odourواژههای مصوب فرهنگستانطعم و بوی نامطبوع گوشت ناشی از ترشح زیاد هورمونهای جنسی نر برخی از دامها
آماجهdartواژههای مصوب فرهنگستانهدفی تمرینی و هوایی که بهوسیلۀ هواگرد در منطقۀ تیراندازی ضدهوایی قرار میگیرد و پدافند زمینبههوا و هواگرد آن را هدف قرار میدهند
وایابی دادهdata recovery, DARواژههای مصوب فرهنگستانبازگردانی دادههای ذخیرهشدة آسیبدیده برای جلوگیری از نابودی آنها
هیذارةلغتنامه دهخداهیذارة. [ هََ رَ ] (ع ص ) بیهوده گوی بسیارسخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هیذار.
هیذارةلغتنامه دهخداهیذارة. [ هََ رَ ] (ع ص ) بیهوده گوی بسیارسخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هیذار.